دانلود رمان طالع نحس

دانلود رمان طالع نحس pdf و اندروید
دانلود رمان زیبا و عاشقانه طالع نحس برای موبایل، کامپیوتر و اندروید با فرمت PDF و APK
"دانلود رمان طالع نحس" در ادامه مطلب...
خلاصه رمان:
نام کتاب: طالع نحس
نویسنده: The Omen
تعداد صفحات: 339
حجم: 3.38

قسمتی از متن رمان طالع ماه:
هنوز اخمام تو هم بود . پدرام لبخند زد و با تشکر همراه با پیش خدمت از کنارم دور شد . این بار استیک و سر میز برام درست نکردن . پدرام شخصا بشقاب و برام آورد . مشغول خوردن شدم . طعمش عین بهشت بود . وقتی با خیال راحت به خوردن ادامه دادم پدرام و پیش خدمت نفس راحتی کشیدن و پدرام اجازه خواست و میزم و ترک کرد . دانلود رمان طالع ماه

همینطور که تیکه ی استیک و به سمت دهنم میبردم با خودم فکر میکردم که خب حالا چی شد ؟! این همه دعوا کردی و حنجره ی نازنینت و خراب کردی واسه چهار تا دونه اخم ؟! پسره ی عقده ای ! یه کار میکنم به پام بیفتی . هنوز پریماه و نشناختی ! تو دلم براش پوزخند زدم ! دانلود رمان طالع ماه رمان طالع نحس

استیکم و خوردم . رو به پیش خدمت اشاره کردم که صورت حساب و برام بیاره . پیش خدمت رفت و این بار با رادین برگشت . انگار اخلاقش بهتر شده بود . چون خبری از اخم نبود . یه بی تفاوتی آزار دهنده جاش و گرفته بود . که زیادم مهم نبود . خیلی زود یخش آب میشد !
– به خاطر اشتباه کارکنام غذای شما مجانیه . نوش جانتون . دانلود رمان طالع ماه

خواست بره که گفتم :
– ولی من غذای صدقه ای نمیخوام ! اگه چیزی هم گفتم در حد تذکر بود . ممکن این اشتباه باعث بشه مشتریاتون بپره !
پوزخندی زد و گفت :
– رستوران ما مشتریای خاص داره . با این چیزا نمیپرن !
منم مثل خودش پوزخند زدم و گفتم :
– خیلی از خودتون مطمئنین ! دانلود رمان طالع ماه

دانلود رمان طالع نحس

– مطمئن ؟! به سرویس دهیمون ایمان دارم ! هنوزم میگم اون مو احتمالا مال خودتون بوده !
میخواستم اخم کنم و بد و بیراه بهش بگم . ولی نه ! بد اخلاقی بسه . حالا باید میکشیدمش سمت خودم . لبخند زدم و گفتم :
– در هر صورت من قصدم تذکر بود . دانلود رمان طالع ماه
سر تکون داد و گفت :
– نمیخواد برای غذاتون پولی پرداخت کنین . خداحافظ !
داشت میرفت کجا با این عجله ؟! صداش زدم :
– صبر کنین !
به سمتم برگشت .
– امری دارین ؟ دانلود رمان طالع ماه
– من پول غذام و میدم . ولی به جای این اشتباهی که کارکنانتون کردن در عوض چیزی میخوام .
ابروش و انداخت بالا . نیشخندی رو لبش نشست . دوباره دستاش و روی سینش قلاب کرد و گفت :
– بله ؟ متوجه نشدم ؟ دانلود رمان طالع ماه

– در عوض این اشتباه چیزی ازتون میخوام .
– بفرمایید . اگه در توانم باشه انجام میدم .
خندم و خوردم تو همون حال گفتم :
– یکی از بهترین میزاتون و یه شب برام رزرو کنین تا بیام اینجا . بهترین سرویستونم میخوام .